#دزد_قلبم_پارت_114
هومن بلند شد و به سمت آیفون رفت و بعد از چندلحظه از سالن خارج شد
شیدا و شکوفه هم از آشپزخونه بیرون اومدن و کنار ارغوان نشستن
چند دقیقه بعد هومن با دوتا کیسه برگشت و کیسه ها رو روی میز گذاشت و گفت:اینم از غذا
همگی رفتیم سر میز و نشستیم
کوبیده و جوجه گرفته بود
مشغول خوردن بودیم که چشمم به ارغوان افتاد با حالت چندشی داشت به جوجه های توی بشقابش نگاه میکرد
نگاهی به میز انداختم
ظرف کوبیده درست جلوی من بود
برش داشتم و بدون هیچ حرفی گذاشتمش جلوی ارغوان
با تعجب نگاهی به ظرف و بعد به من انداخت و چند ثانیه نگام کرد
لبخندی زدم که یهو گل از گلش شکفت و جوجه هاشو گذاشت کنار و چندتا دونه کباب برداشت و مشغول خوردن شد
خنده ای کردم و از لیوان پایه بلندم کمی آب خوردم
romangram.com | @romangram_com