#آغوش_تو_پارت_68
یعنی آدم در این حد روشنفکر)):
ب همین راحتی با اون پای چلاغم راهی سفر شدیم...
تمام طول مسیر مادر و.پسر فک میزذن و من سرسام گرفته بودم از اون همه حجم کلمه..
چون عقب نشسته بودم با خیال راحت چشمامو بستم و با هندفزی ک داشتم خودمو از شرشون راحت کردم
....
رسیدیم شمال ، ویلای بزرگی ک داشتن خستگی رو از
تن آدم در میکرد.. جدا از همه چی سونا و جکوزی و استخر هم داشت..
مرفهین بی درد بودن دیگه..
محو طبیعت اطراف بودم ک فهیمه صدام زد
برگشتم
ی لباس خاک بر سری نشونم داد
-هان
-بپوش.. مایو آوردم برات
ب امیر علی ک نیشش باز بود نگاه کردم
-خجالت نکشا
خندید..
-بده پسرت بپوشه بیشتر بهش میاد..
--اذیت نکن دیگه
-ن عزیزم فهیمه جون من با همین لباس های تنم راحتم.. شمام هر جور دوست داری بگرد
-فاطی اومدیم خوش باشیم
یعنی اگه با خود امیر علی می اومدم راحتتر بودم...
ی نفس عمیق کشیدم و بی خیال اون دوتا رفتم سمت دريا...
حالا ک پای من گچ گرفته اش باید بیام دریا.... توف تو شانس نداشته ام... چشمامو بستم و ی نفس عمیق کشیدم....
تو حس حال خودم بودم ک ی دفعه رفتم توی هوا...
جیغ زدم مشت کوبیدم ب سینه ی امیر علی ک بزارتم زمین.. اما انگار ن انگار
فقط می خندید و می رفت سمت آب.. تموم تنم زیر آب فرو رفته بود و.همینجور فقط فحش بود ک حواله اش میکردم... آخر کار هم وقتی برگشت ساحل عین
چی قندیل بسته بودم و.می لرزیدم
خواست بلندم کنه جیغ زدم
-مگه من ب تو نمیگم ب من دست نزن
ب گچ پام نگاه کرد
-خدا لعنتت کنه
- امیرعلی ببین چیکارش کردی
-دوباره و.گچ میگیری
-مرض و گچ میکنم... دیگه حالم از هر چی گچه ب هم میخوره.. گمشو از جلوی چشمم
-خوشت نیومد
-اینقدر خوشم اومده ک دلم میخواد همین جا از وسط نصفت کنم روانی
نشست کنارم
-دوست دخترام دوست داشتن
-اونام ی روانی ان مثل تو
با زحمت خودمو رسوندم ویلا...
فهیمه با چشم های گرد شده نگام میکرد
-چرا با لباس رفتی توآب
-از شازده پسرت بپرس؟،ی مو ازسرم کم بشه کشتمش
خندید
-نمی خواد عصبانی باشی برو تو اتاق توی ساک لباس هست ی دوش بگیر بپوش
ی نفس عمیق کشیدم و رفتم سمت اتاق هنوز نرسیده بودم ک صدام زد برگشتم
-می خوای بگم امیر علی بیای کمکت
جیغ زدم-.. من همین امروز بر میگردم
خندید و.اشاره کرد برم تو اتاق
روانی ها...
از اونجایی ک اینا کلا مشکل اختلالات داشتن دوش یک دقیقه ای گرفتم اونم با ی پا و بعد با سرعت تمام لباس پوشیدم و خودمو روی ت*خ*ت* ولو کردم..
ی نفس عمیق کشیدم..
romangram.com | @romangram_com