#یه_نفس_هوای_تو_پارت_169
هومن:
- ولی من والیبالم بهتره!
- خب منم بدمینتونم بهتره! شما از من می پرسید تازه حقم که معمولاً با خانوماست پس...
هومن:
- بدبینتون بازی می کنیم!
چند دقیقه بازی کردیم ولی به خاطر این که شاخ و برگ درختا اون قسمت زیاد بود توپ همش گیر می کرد بین شاخه ها و با مشقت می آوردیمش پایین.
- بریم جلو خونه بازی کنیم اون جا خلوت تره.
اومدیم جلوتر و شروع به بازی کردیم. واقعاً می چسبید با هیجان تمام بازی می کردیم و سر و صدا راه انداخته بودیم.
- چه خبره اول صبحی؟
صدای رادین بود که با موهای بهم ریخته و چشمای پف کرده و یه تیشرت که معلوم بود همون لحظه پوشیده چون خوب صافش نکرده بود و قسمتی از بدنش معلوم بود و یه شلوارک روی ایوان استاده بود و ما رو نگاه می کرد... قربونش برم تو همه حالتی ناز و دوست داشتنیه... دوست داشتم دستم رو بکشم لای موهاش و صافشون کنم و...
هومن:
- شما به خوابت برس... نسترن پرتاب کن.
رادین:
romangram.com | @romangram_com