#یه_نفس_هوای_تو_پارت_127

- اِ سرمت تموم شد... خوبی؟

- آره خوبم.

دم گوشش گفتم:

- مگه قرار نبود بگی رادین بره.

نسیم:

- خب چیکار کنم هر چی گفتم برو به باباش زنگ می زنم بیاد، گفت می مونم دیگه کم مونده بود کتکم بزنه.

- فهمید واسه چی دل درد دارم.

نسیم:

- گفتم لواشک خوردی دل درد شدی اگر دلیل اصلیش رو فهمیده باشه من دیگه نمی دونم.

- باشه اشکال نداره. ممنون که موندی خانمی.

تو کیفم دنبال گوشیم می گشتم ببینم تماسی داشتم یا نه که دستم به بسته آلوچه ای که دیشب گذاشته بودم تو کیفم خورد درش آوردم بد جوری بهم چشمک می زد. رو به نسیم گفتم:

- می خوری...

از اون چشم غره های مخصوص خودش رفت و فقط محکم گفت:

romangram.com | @romangram_com