#یاهیشکی_یاتو_پارت_81


پرهام- فقط یه سوال. میتونم برم با خانوادش حرف بزنم یا نه؟

آرشام- کاره خیلی سختیه. مطمئنم شدنی نیست. اینو به گیسو هم گفتم با گفتنه حقیقت فقط خودشو خراب میکنه . باز هم با بردیا ازدواج میکنه. امکان نداره پدرش قبول کنه. اصلا هر کسم که قبول کنه بردیا ول کن نیست. اون هر چی رو که بخواد بدست میاره.

پرهام- دوسش داره؟

آرشام- خیلی زیاد. عشقش تو فامیل زبانزد همس. اون عاشقه گیسوا. ولی گیسو از اولش هم دلش باهاش نبود

پرهام- ولی اونا دارن به گیسو ظلم میکنن. اونا حق ندارن؟؟؟

آرشام- تو راست میگی ولی هنوز این ترک های با تعصب و غیرتی رو نشناختی که سنت از همه چیز واسشون مهمتره.

پرهام- من بدونه گیسو نمیتونم ادامه بدم

آرشام- گیسو هم تورو میخواد ولی کاری از دسته هیچکس بر نمیاد. مطمئنم هرچی تلاش کنید به دره بسته میخورید مگه اینکه...

پرهام- مگه اینکه چی؟

آرشام- مگه اینکه بردیا گیسو رونخواد. اونم که غیره ممکنه. اصلا امکان نداره

پرهام- میخوام باهاش حرف بزنم

آرشام- نکن این کارو

پرهام- میخوام همه ی تلاشمو بکنم فردا حسرتشو نخورم که اگه این کارو میکردم اینجوری می شد

آرشام- باشه. هرجور راحتی

romangram.com | @romangram_com