#توماژ_پارت_18
-به زودی همه نگرانی هاش باهم برطرف می شه
قبل از این که حرفی بزنه گفتم: از مهدوی چه خبر؟
چشم غره ای از تعویض موضوع بحث بهم رفت و کمر راست کردو گفت: دیشب باهاش حرف زدم حسابی تو نقشش فرو رفته اونقدر که ترفیع گرفته جنس خراب..... شده معاون شرکت یه جورایی دست راست مدیرعامل ...... نبضش تو دستمونه
لبخندی رو لبم نشست که گفت: توماژ مطمئنی ؟ به هر حال اون .......
-پاک مهر...... اون ادم برای من هیچی نیست ..... هیچی جز یه زخم که هر چی می گذره عفونی تر می شه می خوام ریشه این عفونتو بخشکونم...... هرچی زندگی کرده و خون همه رو کرده تو شیشه کافیه زیادتر از کوپنش اکسیژن حروم کرده
نگاه ازم دزدید و گفت: ولی دکترت می گفت .....
romangram.com | @romangram_com