#تیام_پارت_65
- با بابا اینا رفت، بیا بریم، این ماشینو برای چند ساعت کرایه کردم
وقتی توی ماشین نشستیم با جدیت گفت:
- با این آرایش خیلی ناز شدی
- من ناز بودم
در حالی که لبخند می زد گفت:
- اوه، ببخشید شما همیشه ناز بودین ولی حالا نازتر شدی
- دستمو ول کن
عصبانی تر از من سرم داد کشید:
- چرا داد می زنی، باشه دیگه دستتو نمی گیرم
تا وقتی رسیدیم باهام سرسنگین بود، وقتی درِ محضر پیاده شدم با حرص گفت:
romangram.com | @romangram_com