#تیام_پارت_132

خواهش می کنم کاوه این کارو نکن، آدرسش رو برای چی می خوای؟

داد زد:

به ایستم مثل یه بی غیرت نگاه کنم که مزاحم زنم میشه.

در اتاق رو باز کردم مامان رو به من گفت:

تو یه چیزی بگو تیام، نذار بره.

مثل یه مجسمه فقط نگاه کردم و اشک ریختم، وقتی کاوه سمت در حال رفت به خودم اومدم دویدم دستش رو گرفتم با التماس گفتم:

کاوه خواهش می کنم نرو، من همین فردا برای همیشه باهات میام تهران تا خیالت راحت بشه که دیگه مزاحمم نمی شه.

با عصبانیت دستش رو از توی دستم کشید :

برو کنار، حق نداری بیای بیرون فهمیدی.



تا کاوه از در بیرون رفت به هق هق افتادم، فریده کمکم کرد برم توی خونه، با گریه گفت:

romangram.com | @romangram_com