#طلسم_ابدی_(جلد_دوم)_پارت_57

_مامان؟اون...اون دیگه کیه؟!

_کیت...خوب....میخواستم زودتر بهت بگم ولی....

_مامان چی شده؟!

_راستش....آه خدای من!کیت من سه روز دیگه برمیگردم فینیکس...البته فقط برای 4روز و بعد دوباره یه ماموریت کاری دیگه!

_مامان؟!تو اینو نمیخواستی بگی!

_کیت من...من باید برم....میبوسمت عزیزم....خداحافظ

_ولی مامان...

صدای بوق از آنطرف خط نشانه ی این بود که النا ارتباط را قطع کرده...

کیت با کنجکاوی به حرف های مادرش فکر کرد....


romangram.com | @romangram_com