#طلسم_ابدی_(جلد_دوم)_پارت_148
_چی؟!چی میگی الیزابت؟!معلوم هست؟!
_کیت اون اومده!اون همتونو نابود میکنه!زودتر دست بکار شید!
کیت دوباره به حالت عادی خود برگشت و با خودفکر کرد:
یعنی منظورش ازون حرفا چی بود؟!
کیت میدانست که خواب هایی که راجع به الیزابت میدید همگی حقیقی هستند...او راجع به ساج به انها گفته بود و امدن فرانک را هم از قبل هشدار داده بود!کیت حالا مطمئن بود که اتفاق دیگری در حال وقوع است...ولی نمیدانست چه اتفاقی!
***
_بازم کابوس؟!اه خدای من!الیزابت لعنتی!
_ایان من مطمئنم داره یه اتفاقایی میفته!اخیرا به قصر رفتی؟!
_نه!برمن برم اونجا تا اونا نابودم کنن؟!
romangram.com | @romangram_com