#شب_سراب_پارت_112
-مادر موضوع چیه؟صبح نگفتی که میایی؟
-والله رحیم بنا نداشتن بیایم دیدی که اصلا حالم خوب نبود.
-خب؟
-میدانم ناراحت می شی اما چه بکنم عقل من هم قد نمی دهد که چه بکنم.
-موضوع چیه؟
-چه بکنم؟چه جوری بگم می ترسم غصه بخوری.
-چی شده بگو چه غصه ای؟دیگه هیچ غصه ای حریف رحیم نیست.
-خدا را شکر الهی همیشه شاد باشی.
-بابا بگو دلمان رفت.
-موضوع معصومه خانم است
دلم فرو ریخت
-چی شده مریض است؟با ناصر خان دعواشون شده چه خبره؟
-نه رحیم این خبرهای نیست آمد دنبال گوشواره هایش
چی
آره گوشواره هایش
مثل اینکه سنگی ببزرگی حوض بر سرم کوبیدند خدایا چه جوری پولش را بدهم آخه مگه قرار نبود قسطی بدهم گفت توقیت نکن یعنی چه یعنی هر وقت داری بده ندارس صبر می کنم این بود معنی صبر
نگفتی مهلت بده
گفتم اما گفت موضوعی پیش آمده که نمی تواند بگوید
یعنی چی پیش آمده ناصر خان دعوایش کرده یا میخواد نقدی بفروشد خیلی بد شد مادر هیچ اینجایش را فکر نکرده بودم آخه چرا
والله رحیم مقل اینکه طلا گران شده با قیمتی که با هم طی کردید خیلی توفیر دارد رویش نمی شود بگوید که بیشتر بدهید لج کرده می گوید خود گوشواره را می خوام
من آنروز گفتم کارمزد را کم نمی کنم اما قسطی می دهم قبول کرد
نمی دانم دلم مقل سیر و سرکه از صبح دارد می جوشد من هم عقلم بجایی نمی رسد
آخه جه جوری بکنم چه خاکی به سرم بریزم چه جوری می شود به این دختر بیچاره گفت گوشواره ها را بده
مادر از کوره در رفت
وا مثل اینکه چه گلی تو سر تو زدند افاده ها طبق طبق آنهمه آدم یک چوب کبریت به تو ندادند پولشان از پارو بالا می رود منتها گدا صفت هستند مثل اینکه چه کرده اند باز من را بگو یادگار شوهرم دادم به زنت
صدایت را بیاور پایین می شنود
بشنود یک الف بچه است مثل اینکه ملکه مملکت است دختر بچه بی عقلی است که همه را گرفتار کرده
مادر زن من است احترام خودت را نگه دار بی عقل است یا با عقل است دیگر تمام شده عروس تو هست زن من است اصلا تقصیر خودت داری اگر آن شب شیرم نکرده بودی من غلط می کردم گوشواره می خریدم
مادر بشدت عصبانی شد بسرعت بطرف در کوچه رفت خارج شد و در را محکم پشت سرش بهم زد
romangram.com | @romangram_com