#ثروت_عشق_پارت_135
- سمانه! جواب سوالم رو بده.
- و اگه ندم چی؟ میخوای دستگیرم کنی؟
خواننده ی عزیز، سرزنشم نکنید. واقعا حرصم گرفته بود.
با دیدن عکس العمل شهاب، عرق سردی بر پیشانیم نشست. او چانه اش را منقبض کرد، دست هایش را مشت کرد، چشمانش را بست، و با لحنی که ناراحتم میکرد، گفت:« خودتی.»
بعد چشمانش را باز کرد و با لحنی تهدیدآمیز گفت:« این مانتو رو از کجا خریدی؟»
خواننده ی عزیز، باید بگویم که کم آورده بودم!
- اوم... خب... راستش اینو تو برام خریده بودی.
او اخمی عمیق کرد و لبش را گاز گرفت و گفت:« سمانه. سمانه... سمانه... همون شبی که بهت حمله شد؟»
romangram.com | @romangram_com