#سنگ_قلب_مغرور_پارت_52

ـ چی فکر کردی؟ با اجازت نیومدم که الان بخوام با اجازت برم. خوب گوشاتو باز کن کوچولو، مثه یه دختر خوب پا میشی میای شرکت و کاراتو انجام میدی و طرحاتو تموم میکنی . فهمیدی؟ یا جور دیگه ای حالت کنم؟

اینهمه جسارتو اونموقع از کجا آوردم واقعا نمیدونم.............

ـ بابا کوتاه بیا.این همه سرعت برات خوب نیس پیری ..من هر کاری که بخوام میکنم. مغز خر نخوردم پاشم بیام توی اون شرکت که رییسش یه آدم روانی به تمام معناست. یه آدم مغرور و عصبی که تعادل روحی روانیش زیر خط فقره... الانم اگه گورتو گم نکنی جیغ میزنم.

ـ هه ترسیدم جوجه. جیغ بزن ببینم. در ضمن فک کردی به همین راحتیاس دیگه هروقت عشقت کشید از شرکت میای بیرون. نه خانوم کوچولو قرارداد دستم داری.میفهمی یعنی چی؟ یعنی تا پایان زمان قرارداد مجبوری بمونی. واگرنه باید خسارت طرحهای نیمه کاره ای که دستت داری بدی. میدونی برای جبران خسارت طرحهای شرکت من چقدر باید بسلفی؟ پس راتو بکش برو آماده شو.

ـ اولا من اسم دارم. بهتون اجازه نمیدم هر چی دلتون میخواد صدام کنین. جوجو و کوچولو و هر لقب کوفتیه دیگه رو به دخترای لوس و ننر اطرافتون بدین نه به من...بعدشم......بعدشم .

.....

موندم چی بگم .راست میگفت دستش قرار داد داشتم و توش نوشته بود در صورت هر گونه کناره گیری باید خسارتو متحمل شم.مطمئنا از پس خسارت بر نمیومدم. الان باید لامونی بگیرم......جلوش باید خفه شم..................اَه.............

ـ چی شد خانومی ؟ کلمه کم آوردی میخوای کمکت کنم جملتو تموم کنی؟

بعد عقبگرد کردو رفت روی مبل نشست من همونجا سیخ ایستاده بودم.و تمام حرصمو توی نگاهم ریختم. تمام تنفرمو................

اما دیدم. رنگ نگاهش عوض شد و یه لبخند محو روی لبش اومد.

چشمام داشت از حدقه بیرون میزد. این خود پرست داره می خنده. جل الخالق!!!!!!!!!!! به حق چیزهای ندیده .

همونطور که توی همون حالت ،چشماش از روی صورتم کشیده شد پایین و دوباره از پایین تا صورتم بالا اومد.

این چرا این جوری منو نگاه میکنه؟ چرا.......هـی وای ........... خاک عالم تو سرت مهرا. ........احمق بیشعو با این لباسا جلوش ایستادی خو ب معلومه کیفش کوک میشه.............


romangram.com | @romangram_com