#ریما_پارت_27


چپ چپ نگام کرد و ادامه داد:ترجیح میدم تنها زندگی کنم!اینطوری موفق ترم!

میدونستم حرفش دوتا نمیشه!از رو تخت بلند شدیم و رفتیم صبحونه بخوریم. بعد صبحونه ریما رفت تا یکم استراحت کنه و منم رفتم سراغ کارو زندگیم! زل زده بودم به لب تاب.لبخند تموم صورتمو پر کرد!دیگه کارش تمومه!با ذوق آخرین پسورد هم طبق اطلاعاتم هک کردم و منتظر شدم 97%،98%،99%...و یهو صفحه سیاه شد!سیخ نشستم و شکه زل زدم به صفحه!چی شد؟نه موس کار میکرد نه کیبورد!صفحه کاملا سیاه بود.مبهوت زل زده بودم بهش که یهو یه سری نوشته ی نامفهوم رو صفحه ظاهر شد!کم کم نوشته ها پررنگ تر شدن. یه سری عدد لاتین و یونانی بودن.نوشتش رمزی بود.خدا رو شکر به پشتیبانیه ریما واسه خودم تو رمز شکوندن حرفی واسه گفتن داشتم!سریع یه قلم و کاغذ آوردم و تخت شدم روش.عدد 3 لاتین و عدد(VI)میشهl.D

0 و (III)میشه l.A

8 و (VIII) میشه l.R

5 و(I) میشه l.K

DARK?خب اینکه میشه تاریک،تیره،خاموش. تو تموم نوشته های رمزی L کوچیک و اون نقطه هه ول معطلن!

1 و (II) میشه l.T

2 و (VII) میشه l.H

6 و (VV) میشه l.G

4 و (III) میشه l.I

7 و (VII) میشه l.N

THIN?این دیگه چه جانوریه؟گیج بقیشو رمز گشایی کردم که شد ERAM! این ها دیگه از کدوم قبرستونی اومدن؟تو فکر بودم که چشمم خورد به یه آرم محو که پشت نوشته بود!یه دایره بود که یه خط کسری از وسط نصفش میکرد و روی خط سه تا خط کوچیک اریب میخورد!این آرم برام آشنا بود.کجا دیدمش؟ یهو ذهنم جرقه زد!سریع رفتم سراغ کتابخونم و کتابی رو که ریما پارسال برای تولم از هند خریده بود پیدا کردم.کتابش،کتاب رمز بود و دست نوشت!یعنی خدا تومن پولشه!5 دقیقه ای پیداش کردم.حدسم درست بود.این آرم به معنیه عدد 747 میشد.حالا این یعنی چی؟بازم کمک ریما!یادمه تو کتاب رمز گشایی اعداد که اونم ریما واسم خریده بود این عدد به معنیه معکوس یا برعکس بود.یه ذره به اون دو تا کلمه ی شاخ و دم دار نگا کردم.شاید منظورش از معکوس اینه که کلماتش رو برعکس کنیم!سریع دست به کار شدم.n،i،g،h،t.آره همینه!night.

شب.m،a،r،e. mare! شاید اینطوری بهتر باشه!nightmare! کابوس!

dark nightmare? کابوس تاریک؟یعنی چی؟ این اسم چیه؟اصلا این،این وسط چیکار میکنه؟

موس و کیبورد هنوزم کار نمیکردن.مجبور شدم به آخرین چارم چنگ بندازم!لب تاب نازنینمو گرفتم تو بغلم.هی!باتریشو درآوردم و دوباره جا زدم.دسک تابم که بالا اومد دهنم باز موند!هیچ اثری از اون همه اطلاعاتی که دو هفته واسشون زحمت کشیدم نبود!داغ کردم!یعنی چی آقا؟من دو هفته جون کندم براشون!حالا کجان؟کجا رفتن؟دستی که تو موهام فرو کرده بودم خشک شد!چقدر خنگی پسر!خاک بر سرت!خب کی و چی میتونه باشه جز یه هکر دیگه؟ولی این دیگه کی بود؟کل امکانات لب تابم رو مختل کرد بی شرف!نه! من کوتاه بیا نیستم!دوباره سازمان رو هک کردم.حالا خوبه حافظم خوبه!هنوز 5 دقیقه از شروع کار نگذشته بود که صفحه دوباره سیاه شد!دستم تو هوا خشک شد!این دیگه چی میگه؟عصبی شده بودم فجیح!دلم میخواست داد بزنم ولی دیوار به دیوار بودن اتاق کار من و ریما همین بدیا رو هم داره دیگه!یهو صفحه اومد و یه پیام اومد واسم.سیخ نشستم و بازش کردم.چشمام دراومد!

«بچه جون با من درنیوفت!از سر راهم برو کنار وگرنه عواقبش با خودته!»

romangram.com | @romangram_com