#پسرای_بازیگوش_پارت_67
_رو اتاق من حساب نکنیدا!
امیر علی_فعلا به اسهالت برس...
امیر_اَااااه،ببند باو حالمونو بهم زدی!
امیر_مگه من باز کردم،به میلاد بگو ببنده تا حالت خراب نش
ه.
امیر محکم تو ساق پای امیر علی کوبید که بافریادی که زد شیشه های خونه لرزید...
امیرعلی_چته یابو چراجفتک میندازی؟
(همزمان پاشو ماساژ میداد )
_خودتونو نکشید اتاق من برا،دریا!
امیر شستشو به نشونه ی تایید بالا آورد....
رضا"
دوستداشتم صورتمو بااسید بشورم....
romangram.com | @romangram_com