#پسرای_بازیگوش_پارت_122
تازه متوجه زنگ گوشیم شدم،حسین بود....
حسین"
بعد یک ساعت که مدام شمارشو میگرفتم بلاخره جواب داد.
_الو؟
_الوومـــرض، معلوم هست کدوم گوری هستی؟
_وااای حسین نمیدونی چی شده!
_چی شده!؟اونجا چه خبره عروسیه؟
_آره،حالا حدس بزن عروس کیه؟
کمی فکرکردم ،یعنی عروسیه کیه؟اگه فامیل بود قاعدتا منم خبر دار میشدم .
رضاهم مدام به پهلوم میکوبیدو ،لباشو کجو کوله میکردو میگفت:
_چی شده؟
بادست ازادم زدم زیر دستش
_امیر علی بنال ببینم عروسی کیه؟
_وااای حسین ،بفهمی از خنده میمیری،عروسیه ننه قمره...
_ننه قمر؟
با دادی که زدم امیرو میلادم متوجه ام شدن.
_داد نزن باو گوشم کرشد.
romangram.com | @romangram_com