#پسران_مغرور_دختران_شیطون_پارت_154
مامان _ دختره ى لوس
_ مامانى
مامان _ ديگه چيه ؟!
_ مامان يه چيز ديگه بگم بعدش ميرم !
مامان _ بگو قربونت برم الهى ، به مامانت نگى به كى بگى .. بگو عزيزم !
_ بگم مامان ؟!
مامان _ اره دخترم بگو ...
_ مامان ليوان از درستم افتاد چايي هاش ريخت روفرش !...
مامان درعرض يه ثانيه لحنش عوض شد و محكم زد پس كله ام ..
مامان _ دختره ى خنگ عقب افتاده ، خاك تو سرت نكنن مردم بچه دارن منم بچه دارم مُردشورتو ببرن برو گمشو تا نزدم تو صورتت!
بلند بلند زدم زيرخنده ...
_ خخخخخخ ... شوخى كردم بابا ، ميخواستم ببينم چى ميگى !
مامان _ خب ديگه بسه بيا برو تا يه چيزى بهت نگفتم !
دوباره بوسيدمش
_ عاشقتم يه دونه اى عزيزم
romangram.com | @romangram_com