#خیس_مثل_باران_پارت_23
نازنین با صدایی بغض دار رو به غزل گفت:
_ اوناهاشن وااااییی خودشم هست
و با دست به میزی اشاره کرد که سه تا پسر دورش نشسته بودن که از قضا اون سه نفر عرفان و سهیل و آراد بودن
گیسو با اخم گفت_ اون پسره چندشم هست خودش کدومه؟
نازنین:اون که شلوار سفید پاشه با کت چرم مشکی
غزل :_ با این حساب اونی که من باید برم سمتش و مخشو بزنم اون پسر خوش تیپ کت شلواریس
نازنین با استرس:_ یعنی میتونی شماره عرفان و ازش بگیری غزل؟
غزل به سمته میز پسرا حرکت کردو گفت:_ بله که میتونم
گیسو و نازنین و مریم خانوم یه جایی نشستن که کسی نبینشون..
غزل با ناز به سه تا پسر نگاه کرد، آراد حتی نگاشم نکرد ولی عرفان و سهیل داشتن نگاهش میکردن، غزل با ناز گفت:
_ میشه من بشینم؟
آراد با اخم سرشو بالا آورد و گفت:
_ نخیر نمیشه
غزل کم نیاورد و با لبخند گفت:
_ همتون همین نظرو دارید؟
عرفان بلند شد و گفت:_ نه نه بفرمائید بشینید
romangram.com | @romangram_com