#این_مرد_امشب_میمیرد_پارت_68




فكر كنم كمى شرمنده شد

_ خاندان اسدى خيلى شانس آوردن كه جونورى مثل تو اونجا بوده

( ممنون جونورم شدم)

_ رى اكشنتو دوست داشتم پخته و به موقع بود

( چه عجب اين داره از من تعريف ميكنه)

_ هرچند اين حركات كلا مناسب شخصيت و خوى يك خانم نيست



بعد از چند لحظه سكوت دستور دادنش شروع شد

_ صورتتو بشور و آروم فتيله رو از بينيت در بيار بع



دم بيا بيرون نهار بخوريم

_ برنامه جلسه هاتونو گزاشته بودم توى كارتابل؟

_نايبمو فرستادم

_ ولى جلسه با حمزه لو كه خودتون بايد باشين واسه امضا قرار داد

_ قرار دادو كنسل كردم به نفع شركت نيست

_ ولى شما اصرار .،.

نگذاشت حرفم تمام شود

romangram.com | @romangram_com