#این_مرد_امشب_میمیرد_پارت_127
_ مال تو اونوقت كدومشه؟
_ همش ولى رو به موته هنوز نمرده كه راحت شم
دلم برايش سوخت كمى نزديك تر شدم
_ چرا هميشه ١ غمى تو نگاه و صداته؟
_ به همون دليلى كه تو هم همينطورى
_ ببخش فضولى كردم
چند لحظه خيره به روبه رو ماند و بعد بى مقدمه شروع كرد
_ يه روزى حس كردم خوشبخت ترين مرد دنيام اينقدر خوشحال بودم كه يادم رفت عمر خوشى كوتاهه دوستش داشتم مطمئن بودم دوستم داره مطمئن بودم !!! پشت كردم به همه چى برام مهم نبود كه قبلا ازدواج كرده و يك بچه داره تو روى همه واسادم فقط آقام پشتم در اومد ديگه همه چى داشت درست ميشد داشتم با اون زخم ها بدبختى ها زندگيمو درمون ميكردم اما ١ زخم عميق تر زد و رفت قيمت من و عشقم براش فقط ٥٠ ميليون و ١ ماشين و چند تا تيكه جواهر بود نميدونست كه اين مبلغ يك هزارم دارايي خاندانمم نيست ١ شب گفت ٥٠ ميليون مادرم لازم داره دادم فرداش غيب شد بعدا فهميدم نقشه بوده من براش فقط وسيله رسيدن به نداشته هاش بودم ولى اون واسه من همه چى بود رفت و نفهميد
دلم براى بابا گفتناى دخترش تنگ ميشه حس ميكردم واقعا بچه امو ازم گرفته
به اينجاى حرفش كه رسيد سكوت كرد شايد هم بغض !!! اشك هايم بند نمى آمد با تعجب نگاهم كرد
_ معلومه خوب روضه خوندم بغضت باز شدا
romangram.com | @romangram_com