#این_مرد_امشب_میمیرد_پارت_123



دستانش را مشت كرده بود خشمش صد برابر شده بود

_ توى احمق به چه حقى اين غلطو كردى ؟

( جلوى حداقل ٢٠٠ نفر ببين چه طور قهوه ايم داره ميكنه !!!!)



سكوت كرده بودم و معين فقط فرياد ميزد:

_ يك مشت يابو دور خودم جمع كردم اين نامه از زير دست ٩ نفرتون رد شده اين قدر كه بيشعورين هيچ كدوم نفهميدين چه خبطيه هر ٩ نفر اخراااااج ميشين



يكى از كارمندها كه مرد متشخصى بود گفت:

_ رئيس اشتباه منشيتون باعث شده همه فكر كنند نامه رو شما ارجاع دادين

_ساكت باش حشمتى سااااكت يعنى بعد اين همه مدت نميدونين من با اين جماعت گشنه شراكت نميكنم ؟؟؟؟

_ انصراف ميديم

_ گفتم ساكت هيچى نگو ، كى تا حالا معين نامدار زده زير حرفش؟! هااان؟ بعد ١ هفته بزنم زير نامه اى كه از شركت خودم بيرون رفته؟؟؟ خدا همتونو لعنت كنه



حس ميكردم فشار معين روى هزار است ولى هنوز كارش با من تمام نشده بود



_ تو با چه منظق و اجازه كى اين نامه رو زدى ؟؟؟

_ من فقط...


romangram.com | @romangram_com