#هستی_من_باش_پارت_11
سامان هم فقط سر تکون داد.
پرسل:
ـ خب شما در مدت یه سال وقت دارین کارت هایی که برای ما خیلی مهم هست رو کپی کنید. هر دو ماه یه دونه از این کارت ها باید کپی بشه. حالا چطوری باید کپی کنید ما به شما وسیله ای مثل گوشی می دیم. شما وقتی این گوشی رو سمت کارت می برین گوشی در مدت کوتاهی از کارت کپی می گیره و در آخر همه ی کپی ها به کارت اصلی متصل می شه و رمز اصلی باز می شه.
اِاِاِ.... چقدر هیجانی. آخ جون من عاشقِ هیجان هستم.
پرسل:
ـ هر کدوم از این دارندگان کارت خانواده هایی دارن شما می تونید با نزدیک شدن به خودشون یا خانوادهاشون از کارت ها کپی بگیرید. شما باید بفهمین کجا از این کارت ها نگه داری می شه. من به شما نام و مشخصات دارندگان کارت ها رو می دم. کپی کردن و نقشه با خودتون. شما وقتی این کار رو انجام دادین مدرک دکتراتون رو می گیرین. نباید از این موضوع کسی با خبر بشه، شما باید خیلی عادی زندگیتون رو ادامه بدین. بدون این که کسی متوجه بشه شما دارین چیکار می کنید. خوب من صحبتام تموم شد.
یه مردی با سه جعبه در دست وارد اسکله شد. با دستور پرسل در جعبه ها رو باز کرد. در جعبه ی اول نفری یه دونه هفت تیر بود که بهمون داد و در جعبه ی دوم پرسل از لای یونولیت یه چیزی شبیه گوشی در آورد و گفت:
ـ این همون دستگاه کپی که بهتون گفتم.
بعد اون و دست سامان داد و گفت:
ـ دست تو باشه بهتر هست.
از لای جعبه ی سومی هم یه چند تا دستبند در آورد که هر کدوم یه مدل بود. به هر کدوممون یکی داد و گفت:
ـ اینا باید همیشه دستتون باشه ما با استفاده از این دستبندها می فهمیم شما کجا هستید. برای هر کسی هم یه مدل تا کسی شک نکنه. خب من دیگه کارم تموم شد اگه سوالی به دخترم بگید اون بهم می گه.
و بدون خدافظی به سمت ماشینش رفت. میلر هم توضیحاتی درباره ی اولین دارنده ی کارت داد و وقتی همه می خواستن برن به من و سامان و حسام و تینا گفت که صبر کنیم.
میلر:
ـ هفته هایی که شارل خونه ی شماست باید مثل یه زن و شوهر باشین. یعنی شب تو یه اتاق بخوابین و مثل زن و شوهر با هم رفتار کنین. می دونم براتون سخت هست، ولی باید قبول کنید. چون شارل کوچکترین شکی بکنه به پدرش می گه. خوب دیگه کارتون ندارم می تونید برید.
romangram.com | @romangram_com