رمان هر اشتباهی عشق نیست

#هر_اشتباهی_عشق_نیست_پارت_79


خون تو رگهام بغض عشق آلود صدام

شور و شرم با تو بودن

از تو و عشق تو خوندن
...

پنجره باز شد و شالم با باد اينطرف و اونطرف مي رفت و موهاي فرم جلوي پيشونيم مي رقصيدن ...
نگاه فرشاد اگر دو ثانيه به جاده بود سه ثانيه به من بود ...
سكوت بود و نگاههاي فرشاد كه هر از گاهي كه ترانه مسخم مي كرد ناخوداگاه اين چش غير قابل كنترلم بر مي گشت سمت آينه ...

يه بلوز آستين كوتاه سفيد پوشيده بود و موهاش رو به سمت بالا زده بود... همون عطر هميشگي رو هم زده بود كه به خاطر وجود باد هر چند ثانيه به مشامم مي خورد و ...
تلفيقي از موسيقي و بوي عطر فرشاد ...حس من رو تكميل مي كرد ...
اگر اين همونه كه استاد ميگه.. اگر اين حس همون حسيه كه استاد به زيباش داشت حس قشنگيه...
خيلي قشنگه...

سكوت و صداي رضا صادقي كه هميشه لحظات قشنگي رو واسم آفريده بودم
.
.
.
واسه من مثله نفس مي موني گلم


romangram.com | @romangram_com