#هر_اشتباهی_عشق_نیست_پارت_74
دويدم تو اتاق در رو از داخل قفل كردم شالم روپرت كردم رو تخت ...
موبايل رو از تو كيف كمريم كشيدم بيرون و نشستم روتخت اس دادم به استاد
- سلام
- سلام دختر خوب- خوبي ؟
- مرسي – داداشم بهتون چي گفت ؟
- مگه چي شده – با هم از تو خونواده و مشكلاتت حرف زديم و مرتب بابت كمكي كه نكردم تشكر مي كرد مگه بهش چي گفتي ناقلا
- علي آقا مطمئنيد حرف ديگه اي نزده – اين داداش من غيرتيه اگر حرفي زده به بزرگي خودتون ببخشيد
- نه ابدا هيچ حرفي نزد كه ناراحت كننده باشه – گفتم كه تشكر كرد – نگران نباش
هنوز مطمئن نبود استاد موقر تر از اين حرفها بود كه چغلي آريا رو بكنه ،اگر هم حرفي زده بود استاد كتمان مي كرد...
romangram.com | @romangram_com