#گودبای_تهران_پارت_146
بعد چند دقیقه صدا زد: سیاوش
رفتم سمت اتاق پرو درو باز کردم
نازنین من عین ی تیکه ماه شده بود
شروع کردم از سر تاپاشو برانداز کردن تا مبادا لباس مشکلی داشته باشه
دختره فروشنده ام اومد گفت: وای عزیزم نمیدونی چقدر بهت میاااااااد
گفتم: تو تنت اذیتت نمیکنه؟ میخوای بگم خیاط بیاد
یهو صدای ی پیرزن از پشتم گفت: نمیخواد شما بگی من خودم اومدم
برگشتم پشتمو نگاه کردم
حدسم درست بود پیرزن بود
دختره گفت: شمسی خانم چطوره تو تنش؟
شمسی گفت: عزیزم جاییتو که اذیت نمیکنه؟
نازنین که خیلی ذوق کرده بود گفت: نه اصلا
گفتم: ی چرخ بزن
romangram.com | @romangram_com