#گودبای_تهران_پارت_144

-خیلی عادی اره؟

+تو حالت خوب نیست منم‌نمیتونم لباس عروس بپوشم پس برگردیم خونه بهتره

سرمو برگردوندم سمتشو گفتم: چرا نمیتونی لباس عروس بپوشی؟!

با پرویی زل زد تو چشمامو گفت: چون جای کتکایی که بهم زدی مشخص میشه

به جلوم خیره شدمو نفسای گاوی میکشیدم...

پامو گذاشتم رو گاز تا یکم بترسه و خفه شه!



کاره درستیم کردم چون ساکت شد

بلاخره بعد یکم رانندگی رسیدیم

ماشینو پارک کردمو دوتایی پیاده شدیم

تا وارد شدیم ی دخترخانم جوونو چرب زبون اومد جلو گفت: خوش اومدید

گفتم: واسه لباس شبه عقدکنون اومدیم

گفت:اومم خب همراه من تشریف بیارید


romangram.com | @romangram_com