رمان گودبای تهران

#گودبای_تهران_پارت_109

پخی زد زیر خنده

منم با خنده گفتم: کوفت جواب بده

امیررضا: به قول خودت اینا چرتو پرته و بنظره من ادما باید به سلایق هم احترام بزارن نمیشه که تو همه چی تفاهم داشته باشن بعدشم عشق خودش کارارو راستو ریس میکنه

-اهوم موافقم

راست میگه هاااا مثلا همین سهیل چه گاویه که من دوسش دارم؟ هیچیمون بهم نمیخوره هااا ولی من دوسش دارم

امیررضا:حتی اون قسمت اخرش؟

-نه حاجی کی سه سوت عاشق میشه اخههه

امیررضا: خوبه خوشم اومد ولی مطمئن باش اگه بهم جواب مثبت بدی یکاری میکنم عاشقم شی

من که جوابم مثبت بود ولی یکم باید طبیعی جلوه میدادم دیگه نه!

چشمامو ریز کردمو گفتم: بروخدارو شاکر باش

امیررضا: من که هستم ولی چطور؟

-اخه زبون خوبی بهت داده

خندیدو گفت: بابا من نیتم خیره


romangram.com | @romangram_com