#غرور_و_عشق_و_غیرت_پارت_96

از پروو اومدی بیرون مانتو رو دادی به پسره ، شنیدم پسره بهت چی گفت ، ولی تو
خیلی خونسرد برخورد کردی ، آرتام که از در اومد تو چشای هر 8تاتون رفت
سمتش، آرتام پسری نیست که راحت بشه ازش گذشت ، همه ی ملاک هایی که یک
دختر واسه آیندش میخواد تو آرتام جمع شده .تو سریع چشت و ازش برداشتی ، و
وقتی اون جواب وبه پسره دادی و از قصد به همه افرادی که اونجا بودن از جمله آرتام
نگاه کردی و گفتی فرد خاصی نمیبینم .
فهمیدم میخواستی غرور این پسر عموی ما رو خورد کنی ، فهمیدم علاوه بر مغرور
بودن شیطون هم هستی.

دیگه نمیتونستم دنبالت بیام ، واسه همین با آرتام دم پاساژ واستادیم به حرف زدن ،
نرسیده به ماشین آرتام ازش جدا شدم که برم ماشینم و از پارک بیرون بیارم . دقیقا
روبروی ماشین شماها ، اون دست خیابون.
از تو ماشین میدیمت ، وقتی رفتی سمت آرتام باهاش حرف زدی ، به خودم پوزخندی
زدم که چرا فک کردم تو خاصی ، تو هم مثل بقیه تا چشت به پسره پولدارو خوش
تیپ افتاد، وا دادی اومدم راه بیفتم که دیدم سوار ماشینت شدی ، و با سرعت به
ماشین آتام زدی ، از تعجب دهنم باز مونده بود هیچ کس جرات اینکار و نداشت ،
یعنی کسی تاحالا از گل نازک تر بهش نگفته ، همیشه مورد توجه دخترا بود ، بعد
یک دختر غریبه زد تمام اون جبروت و غروری که واسه خودش ساخته بود و خورد
کرد. وقتی پولت وپرت کردی تو صورتش که دیگه واقعا شاخ در آوردم ، یک دختر تا
چه حد عزت نفس ؟ تا چه حد غرور ؟ تا چه حد شجاعت؟؟؟
دیگه ندیدمت تا اون روز جای خونه عموم ، وقتی از ماشینت پیاده شدی ، وقتی تو
آینه ماشین دیدمت ، واقعا شاخ در آوردم ، تو همونی بودی که دنبالش بودم. از
ماشین پیاده شدم، شروع کردی به دعوا کردن ، پشت سر هم حرف میزدی .
------------------
چشای متعجبت و دیدم ، تو هر دفعه به یک رنگ درمیومدی ، یکبار میخندیدی،
یک دفعه عصبی میشدی یا وقتی آروم بودی ، شیطنتت باهات بود.بعدم که اینجا
دیدمت ، اول از دیدنت جا خوردم ولی بعد خیلی خوشحال شدم .
نمیدونم چرا اینا رو بهت میگم
تاب و دور زد ، اومد روی تاب نشست، خودم و جمع و جور کردم و با کنجکاوی منتظر

romangram.com | @romangram_com