#غرور_و_عشق_و_غیرت_پارت_60

ااااا؟ این که....
اونم با تعجب منو نگاه میکرد یک قدم برداشت به سمتم ، قدم دوم وبرنداشته بود
که یکی از اون دخترا جیغ بلندی کشید و شروع کرد به دوویدن و خورد به پسره ،
اونم نتونست تعادلش و حفظ کنه افتاد رو زمین ، دختره هم روش ، با دهن باز به
منظره روبروم نگاه میکردم ، به وقاحت دختره من که تو نخش بودم میدونستم از
عمد خودش و انداخت روش . دختره که موهاش وباز گذاشته بود وشالم سرش نبود ،
موهاش و با یک حرکت ریخت تو صورت پسره و دستش و گذاشت روی سینش ، نا
خداگاه از جام بلند شدم و به سمت پسره رفتم ، پسره هرچی خودش و تکون میداد
دختره انگار تختشه، چسبیده بود بهش ، که انگار ترسیده و هول شده نمیتونه از
جاش تکون بخوره ،دختره هفت خط ، نشونت میدم.
دستم و گذاشتم رو شونه دختره وبازوش و گرفتم:
-بذار کمکت کنم عزیزم فک کنم هول شدی فشارت افتاده نمیتونی بلند شی بعد
پوزخندی زدم وبازوش و کشیدم با یک حرکت از رو پسره کنده شد ، با حرص دستم
و از روی بازوش جدا کرد و انگار که بازوش نجس شده باشه ، قیافش و جمع کرد و به
حالت چندش دستش و تکون داد ، با تعجب داشتم به کاراش نگاه میکردم.

پسره از جاش بلند شد، دختره چشم غره ای به من رفت و برگشت طرف پسره: ،-
ببخشید تورو خدا ندیدمتون دوستمممممممم داشت میومد دنبالم نفهمیدم
چجوری خوردم بهتون وای متاسفم
همچین با عشوه حرفاش و میگفت و کلماتش و میکشید که فقط 6دقیقه داشت
همین 6جمله رو میگفت .
بعد خنده ای کرد و دستش و بالا آورد ، به انگشتاش نگاه کردم لاک صورتی زده بود و
روش و طرح با نگین گذاشته بود. دستش و به طرف پسره دراز کرد ، اون دست
دیگشم با عشوه به سمت موهای بلوندش برد و از تو صورتش کنار زد البته یک کاری
کرد بیشتر بریزه تو صورتش.
پسره یک نگاهی به دستش کرد یک نگاه به دختره ، دختره خندید -من ملینام از
آشناییتون خوشبختم و بیشتر دستش و دراز کرد .
خندم گرفته بود چجوری داشت خودش و بند میکرد.
پسره یک نگاهی به دستش کرد واخماش و توهم کشید و اومد سمتم کنارم ایستاد:

romangram.com | @romangram_com