#قفل_پارت_110
- موبایل من دست تو چیکار میکنه؟
همون صدای نازک گفت: هر چی صدات کردم نشنیدی!
صدای خش خشی اومد و بعد صدای احتشام که گفت: بار آخرته به موبایل من دست میزنی!
- بله؟
نفسی گرفتم و آروم گفتم:
- الو احتشام
چند لحظه سکوت کرد که ادامه دادم: طراوت هستم.
- یه لحظه صبر کن.
صدای پاهایی که روی زمین راه میرفت و بعد صدای بسته شدن در اومد.
- چی شده؟
- من کلانتریام...
قبل از این که ادامه بدم با صدای متعجبی گفت: کلانتری؟
- میشه بیای؟
- چی شده؟
- پشت تلفن نمیتونم توضیح بدم.
صدای نفسش رو که تو گوشی فوت کرد شنیدم و بعد گفت: کدوم کلانتری؟
موقع اومدن اونقدر ترسیده بودم و حواسم پرت بود که متوجه نشده بودم کجا اومدیم برای همین گفتم:
- یه لحظه صبر کن.
رو به سرگرد کردم و گفتم: میشه آدرس اینجا رو بدید.
ابرویی بالا داد و من گوشی تلفن رو به سمتش گرفتم تا آدرس رو به احتشام بده. بعد از دادن آدرس تماس رو قطع کرد و به من گفت همون جا بشینم تا احتشام برسه.
romangram.com | @romangram_com