#فقط_من_فقط_تو_پارت_66
-ببین من باید برم..کار دارم..فعلا..
-باشه..پس خبرم کن..
-اوکی..
از کنار میز اونا رد شدم که دیدم شیدا داره با تعجب بهم نگاه می کنه..فکر می کنم می خواست الان برم جلو آشنایی بدم..کور خوندی..
وایسا ببینم..اصلا منو رضا سر چی قرار گذاشته بودیم؟؟
آهان یادم افتاد..قرار بود مثلا یکی از دوستای طراحش رو بهم معرفی کنه برای دیزاین سوئیت..
این مدت کسل شده بودم و می خواستم یه تغییری ایجاد کنم...نه که سوئیت خیلی بزرگه..تصمیم گرفتم دیزاینشو عوض کنم..
به گوشیش زنگ زدم و گفتم:
-رضا اصلا حواست هس برا چی قرار داشتیم؟خواستی این رفیقتو بهم معرفی کنیا..
-بابا نتونست بیاد..بی خیال..آدرسشو میدم برو پیشش..اصلا یادم رفت..اینقدر که تو عجله کردی..
-باشه آدرسو برای اس ام اس کن..
romangram.com | @romangram_com