#ازدواج_به_سبک_کنکوری_پارت_90
باز بدجنسی کردم و فقط گفتم:
- ممنون پسرم
آریان: راستش مزاحمتون شدم چون بعد از اتمام کلاس می خواستم پریناز خانوم رو برسونم که زود تر از من یه تاکسی واسش نگه داشت و سوار شد. می خواستم ببینم رسیده خونه یا نه؟
- آره ولی تاکسی سر خیابون پیاده اش کرد وگاز رو گرفت و رفت.
آریان که هم عصبی شده بود و هم خنده ش گرفته بود با گفتن دیوونه گوشی رو قطع کرد.
خرداد ماه شده بود و تعداد همایش های جمع بندی خیلی بود. مخصوصا اینکه آریان تقریبا هفته ای دو روز در هفته واسمون جبرانی و این چیزا گذاشته بود.
همه ی درسام رو خونده بودم و اکثرش رو مرور کرده بودم. همین موضوع باعث شده بود استرسم کمتر بشه. صبح از خواب بیدار شدم و یه حس خیلی خوبی داشتم. از اون روزایی بود که وقتی از خواب بیدار میشی کلـی انرژی داری. بعد از خوردن صبحونه حمام رفتم. حسابی خودم رو سابیدم. با صدای مامان که می گفت دیرت نشه از حمام اومدم بیرون و سریع موهام رو خشک کردم. همون طور که واسه خودم آهنگ نمیدونی گوگوش رو می خوندم موهام رو خشک کردم. حسابی از صدای خودم خوشم اومده بود. صدام رو بلند تر کردم و بلند بلند شعر رو می خوندم.عاشق صدای گوگوش بودم.
از عاشقی دوری اگر ، نکن بازیگری
از فکر بردن دلم ، ای کاش که بگذری
romangram.com | @romangram_com