#عشق_در_قلمرو_من_پارت_161

به دیوار خورد و دیوار اندازه ی عرض بدنش تو رفت.

از جاش بلند شد و سمتم حمله کرد و به دیوار کوبندم.

به دیوار برخورد کردم و روی زمین افتادم.

سرم رو که بالا اوردم دیدم سمته ناتان میره.

سریع بلند شدم و خنجرم رو توی کمرش فرو کردم.

روی زمین افتاد و من خنجرم رو بیرون کشیدم.

به سمته جاسپر رفتم و گفتم

-هر سه رو غیب کن.

جاسپر گفت

-ولی م..من نمی تونم.

استریگو بعدی که حمله کرد خودم رو سپر ناتان کردم.

ناتان رو بهم گفت

romangram.com | @romangram_com