#دختر شیطون_پارت_58
تقریبا داشتم پس میوفتادم که رسیدم به یه استخر بزرگ .
اومدم خودمو تسلیم کنم که دیدم جا تره و بچه نیس !!!
ینی بگم قششششنگ هفت هشتا سکته رو پشت سر هم رد کردم دروغ نگفتم ..
یا خدا کوش په؟؟
هی اینور و اونور و نگا کردم .
واقعا رفت ؟؟
اخیششش خستش شده حتما رفته با قیافه خوش حال اومدم برگردم
که یهو...
از پشت یکی عین توپ پلاستیکی بلندم کرد و شوتم کرد تو استخر آب یخ !!!!
اونقدر سریع که تنها عکس العملی که تونستم از خودم نشون بویم جیغ زدن بود.
اونم چه جیغی !!
خودم سکته کردم ..
از اموات پدر بزرگ ارسام بیشعور تا جد بر جد پدرشوهرعمه هامو دیدم جلو چشمام.
حالا از بس شکه شدم نمیتونستم شنا کنم ...
یهو به خودم اومدمو دیدم اگه شنا نکنم به دیار باقی شتافته میشم پس رفتم رو سطح آب .خدارو شکر شنا کردنم خوب بود .
وگرنه جدی جدی این یابو میکشتم !
روی سطح آب که اومدم ارسام دست به سینه ایستاده بود بالا سرمو و با پیروزی نگام میکرد.
جیغ زدم .
- خیلی نامردی .
پوزخندی زد و گفت :
- نامرد بودم الان بهشت زهرا بودی جوجه . با من بازی نکن بد میبینی !
دیدم مثه اینکه فعلا باید سیاست به خرج بدم و مظلوم گفتم :
- بیا دستمو بگیر بیام بالا !
ابش سرده, یخ زدم
اومد جلو و دستشو دراز کرد .
میدونم باهات چیکار کنم .
دستشو گرفتم و اومدم بکشم که کثافت خیلی تیز بود دستمو خوندو عین عروسک کشیدم بالا .
لرز کردم. دندونام بهم میخورد.
ولی تا اینو نندازم که اسمم نفس نیست. حالا به هر طریقی .
یکم الکی سرفه کردمو زل زدم تو چشماش .
کاملا از نگاهش میشد
(خوردی ؟ نوش جونت) رو خوند.
ولی من همچین به خوردش میدم نفهمه از کجا خورده !
@romangram_com