#دختر شیطون_پارت_35

از صبح همینن تا شب . صبحا من ارسامو با کاردک بلند میکنم میفرستم شرکت !!
وای خدا دوربین مخفیه آیا ؟؟. من طاقتشو ندارماااا . اینا چی میگن ؟؟؟؟
کتی جونم گو
یا جوری که دوست داشت برداشت کرد که موشکافانه صورت آرسام که اونم دست کمی از من نداشتو نگا کرد و گفت
- تو نباید به مادرت میگفتی اونقدر عاشق این گل خانوم شدی که محرمم شدین ؟؟توکه زورت میومد با دخترا دست بدی ارسام !! چی شد پس ؟
جانمم ؟؟؟ همین دیشب این یابو منو از تو حموم نکشید بیرون ؟؟
شانس منه که یهو شکفته الان ؟؟
ارسامم دستی تو موهاش کشید و با گیجی گفت
- خب .. اخه واسه راحتی خودشم بود . اونم اعتقادات خودشو داره دیگه ...
اینبار کاملا رفتم تو کما.. خدا فایده نداره !! خودت ظهور کن
ترلانم فقط از اون پشت لایک و ب*و*س و چشمک میفرستاد .
وای که من دستم به اون نرسه !!
این دختر با دفترچه هم صد ملیون خرجشه ...خدا منو دریاب قدرمو بدون . اینجا تیمارستانه !
از عصبانیت تند تند پامو تکون میدادم .
دلم میخواست ترلانو بزارم لای کیوتین .
دختره احمق !!
ارسامم دست کمی از من نداشت . برای اولین بار باهم یه احساس مشترک داشتیم .
با این شباهت که دوست داشتیم ترلانو بکشیم .
کتی جونم که پسرش قربونش بره از اسم مامانم گرفته تا شماره شناسنامه بابامو دراورد و بماند که با کمک آرسام چقدر دروغ گفتیم !!
خدایا منو ببخش . همشو گردن این ارسام روانی بنویس ..
من خیلی دختر خوبیم بوخودا
وجدانمم تو این هیری ویری رو اعصابم دراز نشست میرفت .
گفت . تعارف نکنیا !میخوای بیا نوشابه های منم مال تو ..
وقتی دست به کمر به پسر مردم میگی باااششششه . فکر الانشم باش که به شکر خوردن میفتی .
منم خیلی شیک شوتش کردم اونور.
والا من الان اعصابم خطه !
این ترلانم اون پشت از قیافه های ما میخندید . الان کهیر میزنم از حرص .
هی ترلان و کتی جون حرف میزدن و منو ارسام عین برج زهر مار نشسته بودیم .
دیگه فکر کنم ساعت دوازده و نیم یک بود که حرفای کتی جون ته کشید و من سه ساعت شکنجه روحی سخت رو متحمل شدم .
به خدا راست میگن بهشت و جهنم همین دنیاست !!
یادم که میفته ترلان چیا به کتی جون گفت آتیش میگرفتم ذوب میشدم .
حالا که دروغ گفتیم محرمیم چجوری جمعش کنیم اخه ؟
من به این مجسمه آزادی محرمم !!¿

@romangram_com