#دلتنگ_پارت_52
زیرلب غرید_مگه کوری
دست و پام رو گم کرده بودم..راستش یکم هم ازش میترسیدم
من_ب..ببخشید..واقعا متوجه اومدنتون نشدم
شهاب باعصبانیت نگاهم کرد وگفت_معلوم نیست حواست کدوم گوری هست..برو یه چیزی بیار اینجارو تمیز کن
و از کنارم رد شد..دستام میلرزیدن..پسره ی وحشیه جنگلی..وای حالا جوابشونو چی بدم..اه خاطره به اندازه کافی امشب زحمت بهشون دادی حالا هم وسایلشون رو شکستی
با ناراحتی وارد آشپزخانه شدم و جارو و پلاستیک آوردم..خورد شیشه هاروجمع کردم و داخل پلاستیک ریختم و گذاشتم توی سطل آشغال..داشتم توی ذهنم لغات جمع میکردم که چی به شادی بگم..بالاخره تصمیم گرفتم برم و معذرت خواهی کنم..با استرس وارد حیاط شدم..شادی و مهدیس وبهار دور خانواده ی بهار نشسته بودند و درحال خنده بودن..رفتم سمتشون
من_شادی
سرشون رو برگدوندن..اون پسر خاله ی بهار هم بود..سنگینی نگاهش رو روی خودم،حس کردم اما اهمیت ندادم
شادی_جانم
من_میشه یه لحظه بیای
باجازه ای گفت و بلندشد..بچها به حالت سوالی نگاهم میکردن..با چشمام بهشون فهموندم که چیزی نیست
با شادی رفتیم کنار تر ایستادیم..شادی منتظر بهم چشم دوخت بود
من_ژله هارو داشتم میاوردم از دستم افتاد و ظرفش شکست..واقعا عذر میخوام..ببخشید امشب خیلی اذیت شدی..شرمندم
لبخندی زدو دستشو روی بازوم به حرکت در آورد و گفت_اشکال نداره عزیزم.فدای سرت
پاسخ لبخندش رو دادم..باهم به طرف مامان رفتیم و نشستیم..کم کم چراغ ها خاموش شد و فقط چند نور رنگی ملایم بود که فضا رو کمی روشن کرده بود..بخاطر من ر**ق*ص نوری در کار نبود..اهنگ ملایمی شروع به نواختن کرد..به قسمت پخش اهنگ نگاهی انداختم.بجز پروانه کارکی میتونه باشه
رفت سمت حسام و باهم وسط رفتن..بهار و یکی از پسر عمه هاش هم وسط رفتن..ایلیا پسر عمه ی دیگش هم با مهدیس مشغول رقصیدن شدن..خاله نگین و دایی حسین هم رفتند وسط..به وسط خیره شده بودم که با صدای مردی روم رو برگردوندم سمتش..برادر عمو حسین بود..روبه مامان ایستاده بود
حسن_خورشید خانم غرض از مزاحمت خواستم بهتون پیشنهاد همراهی ر**ق*ص بدم
چشم های مامان گرد شد..با چشم های گرد شده بهش زل زده بود..چشم هاش برق زدند..نه از خوشحالی.،بلکه از اشکی که توی چشم هاش حلقه زد..اشکی آلوده از گذشته
عمو حسن نگاهی بهم انداخت..با نگاهم کارشو تایید کردم..مامان هم حق داره خوشحال باشه
ومامان نگاهی بهم انداخت..سرم رو انداختم پایین..بزار خودش تصمیم بگیره
romangram.com | @romangram_com