#دلربای_من_پارت_44
داره اجی؟!
-این چه لهجه یه که داری؟
-به زبان کوچه بازاری حرف زدم!
-دیونه!
صدای دست جمعیت باعث شد به عقب برگردم....پسری قد بلند
...با هیکلی مناسب داشت پایین می اومد...شک نداشتم که
این رادین صدر ....بلاخره پایین اومد و کنار پله ها
ایستادو رو به مهمان هاکرد.ازاین فاصله کم میتونستم
دقیق چهره اش را برانداز کنم!
صورت بیضی شکلی داشت...چشم های نسبتا درشتی ولی ن زیاد
درشت..دماغ متوسطی که به صورتش می اومد..لب های خوش
فرمی که زیبایی چهره اش چند برابر کرده بود! وته ریشش
باعث جذابیت صورتش شده بود.
چشم هاش مشکی بود....پس بیخود نبود همه ازش تعریف
میکردن!
باصدایی رسا رو به مهمان ها گفت:
-دوستان عزیز خوش اومدید من زیاد اهل حرف زدن نیستم
...پس امیدوارم مهمونی خوش بگذره!
بعد از سخرانی کوتاهش به سمت چندتا پسر رفت!
-لامصب روز به روز جذاب میشه!
به سمت دنیا برگشتم و نگاهش کردم! درحالی که به دنیا
خیره شده بودم! به فکر فرو رفتم.
دنیا دوباره گفت:
-جذاب نشده؟! خیلی خب بابا جذاب نشده چرا اینطور نگاه
romangram.com | @romangram_com