#درگیرت_شدم_پارت_151
بعده سه بوق صدای بردیا توی گوشی پیچید: الو.
شیر ابو باز کردم تا صدام بیرون نره و اروم گفتم: الو بردیا. منم مهنا.
با تعجبی که از صداش معلوم بود گفت: این شماره کیه؟ چجوری داری
حرف میزنی؟
_اینارو فعلا بیخیال شو باید یه موضوع مهمیو بهت بگم.
_چیشده؟بعد اینکه همه چیو مو به مو براش تعریف کردم نفسمو محکم به بیرون
فوت کردم.
یه نفس براش تعریف کردم دهنم کف کرد.
همون موقع صدای عصبیه بردیا اومد که با صدای بلند گفت: تو چه
غلطی کردی مهنا هاننننن؟؟؟؟
عملیاتمونو لو دادی به اون پسرهههه؟؟؟؟
تو مثلا سروان این مملکتی؟؟؟؟؟؟
سعی کردم اروم باهاش حرف بزنم تا صداشو بیاره پایین: ببین درسته
که من اشتباه کردم که لو دادم همه چیو اما خب خودت فکر کن الان
اینجوری یه نفر که اطلاعات بیشتری نسبت به ماها داره میتونه خیلی
کمکمون بکنه. تازشم پرهام خودش دنباله انتقامه پس با کمک کردن به
ما میتونه انتقامشو بگیره پس نهایت تلاششو میکنه.
مطمئن باش این عملیاتو هم با موفقیت تموم میکنیم.
romangram.com | @romangram_com