#دردسر_پارت_109

تیکه ای از پشمکمو خوردم که دیدم مظلومانه خیره شده بهم

-ببین من دم به تله نمیدم .دور پشمکم رو خط بکش .

دیدم مظلوم تر شد .

وای دلم ..

نمیدونم چی شد ولی تا به خودم اومدم دیدم پشمکمو دادم دستش و اونم مثل اسب میخوره

اینم تموم کرد

چپ چپ نگاهش کردم و گفتم

-سیر شدی؟یا خودمم بزنم به چوب تا شما بخوری

-نه ممنون سیرم .

-باشه پس پاشو بریم .

-ماکه تازه اومدیم .هنوز ترن هوایی و فیریزبی و سفینه مونده .البته تو میترسی میخوای ببرمت استخر توپ؟مناسب سنتم هست



خسته نگاهش کردم و گفتم :

-خستم

زود اون فرد شوخ خودش رو به همون ادم اروم داد . لبخندی زد و گفت:


romangram.com | @romangram_com