#در_تعقیب_شیطان_پارت_174
پاتریک با اشاره ی دستش یک زمین خیلی وسیع از ابزار های مورد نیاز برای تمرینم ایجاد کرد . به طرف مجموعه ای حرکت کرد و گفت: اول باید توان جسمانیت رو بالا ببریم برای این کار باید صبح تا غروب تمرین کنی. یه هفته ی تمام. باید این تمرین چند گانه روانجام بدی. باید عضلات بدنت رو تقویت کنی. اول کمی بدنت رو نرمش میدی تا گرم بشی بعد با سرعت به طرف این لاستیک ها می دوی و باید پاهاتو دقیقا وسط حقه ی لاستیک ها یکی بعد از دیگری قرار بدی بعد از اینکه به سرعت 20 تا لاستیک رو رد کردی باید از توی این ماسه هاعبور کنی باید بتونی توی هر شرایطی با سرعت بدوی بعد ازعبور کردن از این ماسه ها باید سریع به طرف این تور حرکت کنی باید تور رو بچسبی و مثل نردبون ازش بالا بری و از طرف دیگش به همین ترتیب بیای پایین بعدش با سرعت به مسیرت ادامه میدی و توی این مسیر به صورت سینه خیز حرکت می کنی باید بلد باشی که تو بدترین شرایط حرکت کنی بعد از 20 متر باید بدوی و دستت رو به این دیوار بچسبونی و تمام این مسیر رو هر روز صبح تا شب باید انجام بدی یک هفته ی تمام باید تمرین کنی تا بدنت به فعالیت های سخت عادت کنه.
- اووووف صد رحمت به سربازی پسرا بابا.
- داری برای جنگ اماده میشی پس باید همه ی تمرینات رو انجام بدی شاید بتونی کمی از حس پسرا رو از رفتن به سربازی درک کنی.
- بعد از کمی گرم کردن بدنم با سرعت شروع به دویدن کردم اولین مانع ها لاستیک هایی بود که جفت جفت در کنار هم چیده شده بودند و من باید پاهام رو دقیق و با سرعت در وسط حلقه ی تایر ها قرار می دادم و به این ترتیب می دویدم. بعد از عبور از این مانع وارد زمین ماسه ای شدم خیلی سخت بود عبور کردن ازش تموم کفشم پر از ماسه شده بود با بدبختی سرعتم رو حفظ کردم و به طرف مانع بعدی رفتم خودم رو به تور چسبوندم و به زور ازش بالا رفتم با بد بختی خودم رو به طرف دیگش رسوندم و ازش آویزون شدم پایین اومدنش راحت تر بود اما چون تور دائما حرکت می کرد خیلی کار سخت می شد. بعد ازعبور به راهم ادامه دادم. رسیدم به جایی که باید سینه خیز می رفتم خودم رو روی زمین انداختم و از پاهام برای هل دادن خودم به جلو کمک گرفتم مثل مار روی زمین می خزیدم تا اینکه به آخرش رسیدم سریع بلند شدم و به طرف دیوار دویدم و با زدن کف دستم به دیوار متوقف شدم. نفسم بریده بود حدود 100 متردویده بودم و از موانع عبور کرده بودم. باید تموم روز همین کار رو تکرار می کردم اونم به مدت یک هفته.
آخر شب که وارد اتاقم شدم جنازه ای بیش نبودم تموم بدنم گرفته بود و درد می کرد. بدون اینکه کاری بکنم و حتی یه نفس بکشم به خواب فرو رفتم. صبح با احساس درد شدیدی توی عضلاتم از خواب بیدار شدم نمی تونستم تکون بخورم درد وحشتناکی رو توی تک تک عضلاتم احساس می کردم عضلات سینم گرفته بود و نمی تونستم به راحتی نفس بکشم.
به زور از اتاقم خارج شدم و با گرفتن دیوار خودم رو به هال رسوندم.
پاتریک: بدنت گرفته؟
- آره خیلی داغونم.
- باید به تمرینت ادامه بدی تا بدنت نرم بشه اگه بمونی ظرف یک هفته بدنت خوب میشه و بعدش اگه تمرین کنی باز به همین روز میوفتی پس باید با تمرین بدنت خوب بشه باید تمرین کنی و توی این یک هفته بدنت هم خوب میشه و هم بدنت به فعالیت بدنی سخت عادت میکنه و خیلی راحت می تونی تمرین کنی بدون اینکه بدنت بگیره.
بعد از خوردن صبحانه به زمین تمرین رفتم بعد از کمی گرم کردن که بیشتر به جون کندن شبیه بود شروع کردم به دویدن و تمرین کردن با هر بار تمرین بدنم نرم تر می شد تا اینکه درد توی بدنم خیلی کم شد.
یک هفته ی آزگار به همین ترتیب گذشت تقریبا بدنم عادت کرده بود به تمرینات و دیگه درد نداشتم اما بدنم همچنان کوفته بود.
romangram.com | @romangram_com