#دالیت_پارت_22
آخه لحظه هاي من پر غم بود بودنم باتو خيلي کم بود
کاش مي شد دنيا مال من بود زمين و آسمون مال من قدرت خدا مال من بود و که نريو نريو
يا برميگردي و دست تو ميگيرم يا خدا ميشم و دنياتو ميگيرم................
اميرعباس گلاب
ماشين پشت چراغ قرمز ايستاد و بارون نم نم مي باريد
عليرضا فقط همون نگاه عميق و پر از مفهومشو به چشمام دوخته بود،آهنگ عوض شد و زمزمه وار با خواننده خوندم:
عزيزم بدون منتظرتم تولد عشقو تنها دارم جشن ميگيرم هرجا هستي عزيزم
عليرضا بهم نگاه کرد زير لب زمزمه مي کردم و گفتم:
-هر روز اين آهنگ ميشه کار شب و روزم علي
و راه ميرم اونجايي که چشام تو رو ديد دلت اومد کليد اين قلبمو دزديد
ميرم که شايد بتونم آروم بگيرم دلم خوشم مي ياي تو رو اونجا ميبينم
عليرضا حرکت کرد نمي دونم چرا عصباني شده بود وقتي دستش روي دنده بود دستمو روي دستش گذاشتم و با صداي دورگه گفت:
-نگار!تو باري رو روي دوشم گذاشتي که هرگز برداشته نميشه
-فقط چند ساعت ديگه تحمل کن
-من دارم الآن هم ميبينم که تو از بين ميري
-عليرضا غصه منو نخور من رمانمو قبلا نوشتم راهتو برو و آروم باش
رسيدم به رستوران،بهترين نقطه رستورانو رزرو کرده بودم غذا هم قبلا سفارش داده بود،ماهي با تمام مخلفاتش
-عليرضا بذار من برات درست کنم ظرفشو جلو کشيدم ماهيشو براش درست کردم و علي گفت:
-نگار همه دارن نگاهمون ميکنند حتما ميگن چقدر بي عرضه ام که که تو داري ماهيمو درست ميکني بده به خودم
-ميگن چقدر لوسش مي کنند حتما خيلي دوسش داره ها،تازه عروس دامادند واسه همين دختره ناز شوهرشو ميخره،دخترا هم ميگن کوفتش بشه چه شوهري،پسرا هم ميگن اگر زن ما بود ما بايد براش درست مي کردم
عليرضا خنديد و گفتم:
-نوش جان غذات يخ کرد
-نترس همين که کنار توام لذيذترين غذا رو مي خورم
romangram.com | @romangram_com