#چشمانی_به_رنگ_عسل_پارت_78
کتی هم در حالی که چشمهایش هنوز مرطوب از نم اشک بود، اضافه کرد:
- آره شیدا! راست می گه ، خودت همه چیز رو تعریف کن
با وحشت گفتم:
- نه خواهش میکنم این یه مورد رو از من نخواهید!
ژاله با تعجب پرسید:
- چرا؟! مگه تو هنوز احساسی نسبت به اون داری؟!
- ابدا! هیچ احساسی ندارم .حتی انتقام !
romangram.com | @romangram_com