#چشمانی_به_رنگ_عسل_پارت_75

- حالا اسم این پسر خوشبخت چیه که دل ژاله خجالتی ما رو دزدیده؟!

کتی جواب داد:

- اسمش« محسنه» پسر فوق العاده مهربون و زیبا........

دیگر متوجه ادامه صحبتش نشدم. با شنیدن نام محسن ، انگار که برقی قوی به بدنم وصل کرده باشند ، سر تا پایم شروع به لرزیدن کرد .مات و مبهوت به کتی که تند تند لبهایش تکان میخورد نگاه کردم .گویی اصلا در این دنیا وجود نداشتم . هیچ صدایی را نمی شنیدم .کتی که انگار تازه متوجه حالم شده بود، با نگرانی سر جایش نشست .

- شیدا حالت خوبه؟ چرا رنگت پریده؟!

کتی شانه هایم را تکان داد و ژاله هم چند قطره از آب لیوان را به صورتم پاشید و گفت:

- دیوونه کم حواس ! چرا اسمش رو جلوی این طفلک آوردی؟ حالا چکار کنیم؟


romangram.com | @romangram_com