#چشمانی_به_رنگ_عسل_پارت_145
صدای شایان، رشته افکارم را پاره کرد:
- اتفاقی افتاده شیدا؟
- نه ، فقط خسته ام
- ولی تو قول دادی خودت رو اینقدر درگیر نکنی
حوصله جر و بحث با شایان را نداشتم
- چشم! قول می دم دیگه تکرار نشه!
نگاهی به جانبم انداخت. انگار حالم را درک کرد، چرا که دیگه ادامه نداد .
romangram.com | @romangram_com