#بی_هوا_دلسپردم_پارت_56


باصداي مادرجون کپ کردم ياخدادراين حدسرو صدامون زيادبودمادرجون بيچاره ازخواب بيدارشد

مادرجون:واي چه خبرتونه شمادوتا بازشروع کردين

توکي اومدي شروين؟شيواکجاس؟

شروين:سلام مادرجون همونطورکه خودت خوب ميدوني همش تقصيره رهاس کرم و اون ميريزه يه نيم ساعتي ميشه اومديم

شيواهم پايينه

مادرجون:امان ازدست شمادوتا

من داشتم ريزريزميخنديدم که شروين گفت:بخندبخندگريتم مي بينيم

من:خفه

شروين:چپه روهام کجاس؟

من:من چه ميدونم خبرمرگش حتماخوابيده

هنوزم باهاش قهربودم

شروين:چيه؟باهاش قهري؟توکه دلت نميومد اينطوري درباره خان داداشت حرف بزني

من:فضوليش به تونرسيده بچه پررو

شروين يه نفسشوباحرص دادبيرون و رفت پايين

آخيييش دلم خنکيد

خودموحبس کردم تواتاق برم پايين بهتره رفتم پايين شيواروکاناپه نشسته بودباگوشيم ورميرفت

romangram.com | @romangram_com