#بی_هوا_دلسپردم_پارت_145


روهام:اوکي

اين و گفت و رفت

بعدچنددقيقه مامان و بابا باهم اومدن

من:عه مامان کجارفته بودي؟

مامان:پدرت زنگ زدگفت بيابريم يکم خريدکنيم منم رفتم

من:آهان تاشمابرين دست و روتون و بشورين شام و حاضرميکنم

مامان:باشه دخترکم

مامان رفت

ازفرپيتزارودر آوردم تا11طول کشيدآماده شه

ميزوچيدم پيتزاروبرش زدم و گذاشتم روميز

دوتانوشابه خانوادگي مشکي و زردم ازيخچال درآوردم و گذاشتم روميز

مامان و بابا و روهام و ترساهم اومدن

روهام:واييي ضعف رفتم

مامان:قربون دستت مادر

بابا:فداي يکي يدونه بشم

من:لطف دارين بفرماييدشروع کنين

romangram.com | @romangram_com