#بی_هوا_دلسپردم_پارت_141


ترسا:خب قبوله

باجيغ گفتم:جدي ميگي

ترسا:عه يواش ديوونه چراجيغ ميزني

من:ايووول

ترسا:کوفت فقط توروخدابه کسي چيزي نگوچون جوابموخانوادم نميدونن اول بايدبه اونابگم

من:باشه اجييي

ترسا:فداحالابکپ خوب بخوابي

من:هم چنين

چشاموبستم و خوابيدم

....

نميدونم چطوري و ساعت چندبيدارشدم

ترسابغل دستم خوابيده بود

يه نگاه به ساعت انداختم8:5شب بود

اوخ پيتزا

ازجام بلندشدم و رفتم دسشويي خودموتخليه کردم و اومدم بيرون

رفتم پايين مامان نبود

romangram.com | @romangram_com