#باران_بی_قرار_پارت_27
_ ولی من میخوام ببینمش...بایدببینمش
دستی روی شانه اش نشست.توجهی نکرد
پرستار_ متاسفم نمیتونیدبرای مامسعولیت داره اگه خدایی نکرده اتفا...
_ نمی افته قول میدم
پرستار_ نخیرنمیشه
سوشابی ارده صدایش بالارفت
_ بی انصافازنمه میخوام ببینمش...میخوام باهاش حرف بزنم آخه چرانمیشه...
پرستارجری ترشدوجواب داد:
_ آقاصداتونوبیاریدپایین اینجابیمارستانه...
ولی سوشاولوم صدایش بالاتررفت:
_ نمیشنویدچی میگم؟میگم میخوام خانومموببینم اشکالی داره؟
_ آقای محترم ایشون خودشون نمیخوان شماروببینن
سرش سوت کشیدخواست فریادبکشددکترکلاله نزدیک شدومانع شد
دکتر_چه خبره آقای ارجمند؟بیمارستانوگذاشتین روسرتون؟
romangram.com | @romangram_com