#آسانسور_پارت_49



بهزاد- ماشالله زبون نيست كه... نيش عقربه..

- پس بپا نيشت نزنم. جناب اقاي افشار ....

-كه جاش حالا حالا ها خوب بشو نيست



دستشو اورد بالا و به حالت تهديد به طرفم گرفت ..

خواست دهن باز كنه ....كه تاجيك در ايفاگر نقش خروس بي محل وارد اتاق شد

تاجيك- سلام اقاي افشار.... بايد ما رو ببخشيد ...انقدر سرمون شلوغ بود كه ..

بهزاد- بله بله مي دونم ..دكتر من كجاست؟ ...من درد دارم خانوم ...

تايجك پرونده رو از دستم گرفت ...اين جا كه دكتر محسني ....

زودي بين حرفش پريدم

- بايد دكتر ياحقي مي نوشتن... نه دكتر محسني ...

تاجيك- صالحي اون چيزي رو كه اينجا نوشته شده رو انجام بده ....تو كه دكتر نيستي ..شايد ايشون تشخيص دادن

تاجيك- ..نبايد به خاطر ندونم كارايت يه مريض اذيت بشه ...زود باش

به بهزاد نگاه كردم....معلوم بود حسابي دلش خنك شده ....از اتاق خارج شدم ..

-اه لعنتي ....امروز تو دنده بد بياريم ....

.به بخش پرستاري رسيدم ....

- سلام سوسن جون

romangram.com | @romangram_com