#آنالی
#آنالی_پارت_36

_ کی میخواد بیاد خواستگاریت؟؟؟

نگین: کیا اعتمادی.

_چی؟؟؟

نگین: اسمش کیا فامیلیش اعتمادی! اوکی؟؟؟

تازه فهمیدم و زدم زیر خنده و گفتم:

خخخ... اینم اسم بود که...

دیدم بااخم نگام میکنه که ادامه دادم:

پدرو مادرش براش انتخاب کردن؟؟ خیلی مسخرس و اصلا هم به نگین نمیاد! از شمیم یاد بگیر، شوهرشو چجوری انتخاب کرد؟ ارمان، چقدر به شمیم میاد!

نگین: حالا ببینیم تو کی رو تور میکنی؟؟ بنظر من کسی تو دام تو اخمو نمیوفته؟!

من: خیلی دلتم بخواد، شا..

نگین: کی؟؟

من: چی کی؟؟

نگین: داشتی یه چیز میگفتی!

من: داشتم میگفتم اون موقع باید برام شال بخری!

نگین: برو بابا..

شونه ای با انداختم که گوشیم زنگ خورد و نگاه کردم که دیدم شایانه، جواب دادم که گفت:

شایان: سلام..

_سلام..

شایان: امروز نمیای مطب من؟؟

_نه

شایان: دلخوری ازم دوستم؟؟؟؟؟

اخمی کردمو گفتم:

چرا اخه؟؟ خب اصلا ربطی بهم نداره!

شایان‌:یعنی اصلا برات مهم نیست؟؟

_نه

شایان صداش کمی لرزید و گفت:

باشه کاری نداری؟؟


romangram.com | @romangraam